Tuesday, December 16, 2008

یک ملاقه دیگه ایران







اپیزود سه
یک دختر بدصدا که یحتمل قیافش هم چندان بهتر از صداش نیست زنگ می زنه که ما این آزادی ای که شما میگین نمی خوایم و زنهای ایران می خوان همینطور لباس بپوشن !!! ـ مجری برنامه که عاقله مردی هست میگه خب من و تو هردو یک حرف رو می زنیم تو میگی می خوای اینطوری بپوشی منم میگم تو باید هرجور دوست داری لباس بپوشی و کسی حق نداره به تو بگه آستین کوتاه بپوش یا بلند

اپیزود چهار
سی سال از این قضایا گذشته و هنوز ایرانیهای زیادی هستند که نرفته اند و ترجمه فارسی قرآن را نخواندند و همچنان دینشان بر اساس خرافه های پای منبر داره اجرا میشه ... استکبار جهانی این قضیه هست و نه مشکلات اقتصادیمون ! مشکلات معیشت مردم همش داخلیه

اپیزود پنج
هیچ چیز سر جایش نیست . طرف تاکسی میخره که مسافرکشی نکنه و دربستی بره . مسافر نمی برن ولی یک بابایی رو میذارن اونجا که کس دیگه نیاد مسافر سوار کنه و این بابا از هر ماشینی که بخواد مسافر سوار کنه حق سیبیل می گیره ! خب قبلاً به این کار می گفتن زورگیری اما خب گویا در جمهوری اسلامی ( دقت کنید کلمه ایران داخلش نیست : جمهوری اسلامی )این یک کار معمولی دیده میشه و کسی کاری با این آدما نداره . عزیزان پلیس صد و ده میگویند "ایندفعه که این آقا رو دیدید در محل به ما زنگ بزنید که به مامورانمان نشانشان بدهید تا با ایشان برخورد شود " آهان اوکی حتماً اصلاً میگم اگه قراره دری وریهای بعدش رو بشنوم و یا شاید کتک بخورم چطوره خودم هم کت بسته بیارمش دفتر شما ؟؟؟ میگم اصلاً از این به بعد یک شات گان با خودم ببرم که "ایندفعه که در محل دیدمشان" خودم ترتیبش رو بدم ؟؟؟

اپیزود شش
دانشگاه تهران مسئول برقراری نمایشگاه هفته پژوهش شده بود . دوستام رو که اونجا دیدم دلم براشون سوخت . توی اون سرما و سوز ! یک بابایی هم از بلندگوی صحن نماز جمعه - محل نمایشگاه - هی صداشو ول میداد که واقعاً کر کننده بود و این وسط یکدفعه حال می کرد با یک کارشناس تاریخ راجع به نمایشگاه مصاحبه کنه !!! از طرف دیگه چیدمان افتضاح نمایشگاه که خیلی قسمتها را از دید مخفی می کرد بماند . خلاصه کنم انقدر گند زده بودند که روز آخر بجای ساعت ۴ همه ساعت ۱۲ شروع کردن به بستن غرفه هایشان و فیلمهایی هم که مسئولین برگذاری نمایشگاه در آوردند مبنی بر اینکه آره الان مسئول برگه خروج نیست و جمع نکنین چون نمیشه وسایلتونو ببرین بیرون ( به زور بمونین ) هم فایده نکرد و بماند که شاهرودی ساعت ۴ می خواست بیاد بازدید و تازه قرار بود مراسم اختتامیه هم باشه !!! ... مردم به نشانه اعتراض گذاشتن رفتن
استقبال مردم ؟ اصلاً استقبال نشد !!! ـ

در کشور خیلی چیزای دیگه هست ولی دراینجاحوصلش نیست و بعدها ادامه دارد


ـ




√جوابیه


  • هاله جان شک ندارم که در کشورهای پیشرفته هم زندگی سختیهایی داره ولی حداقل در یک شغل مشابه زندگی تو با زندگیت در ایران خیلی فرق میکنه ! : مثلاً من اینجا از ۸ صبح تا ۶ بعد از ظهر دارم با حداقل حقوق کار میکنم ولی دوستم در کانادا در همین زمینه و خیلی ساده تر داره کار میکنه و سالیانه ۷۰۰۰۰ دلار درآمدش هست الان یک خانه ۴۰۰ متری داره که استخر و جکوزی هم داره . من چی میتونم با ماهی ۲۵۰ دلار داشته باشم که خیلی از اون هم فقط کرایه تاکسی رفت و برگشت به محل کارم هست ؟؟؟
    ـ
  • 0 Comments:

    Post a Comment

    Subscribe to Post Comments [Atom]

    << Home