خیلی نامردیه ... خانوما زیر مانوشون شکم بند می بندن صورتشونو با آرایش کلی عوض می کنن اونوقت ما همینیم که هستیم ... ـ
موندم زنگ بزنم بهش ؟ ... نزنم ؟ ... چند وقت هم هست نه آپ می کنه نه توی مسنجر میاد نه هیچ خبری ازش هست ؟؟؟... ماندهام
اون از ماجرای اون کارمنده اینم از اینکه اومدم خونه می بینم یک وسیلم سر جاش نیست به مادرعزیزترازجان میگویم ایشان از دست من شاکی می شود که چرا اینها را جلوی چشم خدمتکارمان می گذارم و می فرمایند حتماً فکر کرده آشغاله انداختتش دور !!! می گم یعنی ایشون لباسهای منم ببینن باید بندازن دور ؟؟؟ میگه اون فرق میکنه ... طفلک مادر دارند پیر میشوند !ـ ـ
ـ
|
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home