Wednesday, October 22, 2008

me ! WiseMadGuy






یک
چه جالب !!! قبلاً بهش لینک داده بودم ... پس چرا نخونده بودمش ؟؟؟

دو
روز خوبی بود ... انقده کار داشتم که نفهمیدم چطور گذشت ... حال میده وقتی می بینی اینهمه کار رو تموم کردی چه تموم کردنی ... کف

سه
امروز روز شانس بود ... کاش یه نقشه گنج داشتم

چهار
در آستانه سی سالگی بهترین بازی ممکن رو یاد گرفتم اسمش اینه : "‌چی بلدی که من بلد نیستم ؟؟؟

پنج
دیدی گفتم ؟؟؟ ... تو هم همینطور

شش هفت خواهش
یک - بابا لامصب صبر کن دوست بشیم اسم همدیگرو بدونیم بعد بگو بیا منو بگیر من هدفم دوستی نیست ... هول !!!!! ـ
ـ ( همون مقدمه + باشه شکست عشقی داشتی ، گذاشتتت رفته و هوارتا چیزه دیگه اقلاً صبر کن به قرار ملاقات گذاشتن برسه بعد از این عشوه خرکیها بیا
ـ باباجان سایت دوستیابیه نه رواندرمانی ... هی عکسهای غم انگیز و اشک و شعر تنهایی و آی دی غم و تنها و غیره ... خب برو روانپزشک
ـ عکس احمدی نژاد بجای عکس پروفایل ؟؟؟ ... خب این می خواد بگه ممکنه شبیه میمون باشه ولی درعوض تنها میمونیه که میتونه حرف بزنه

هشت
غلطی نمودیم گفتیم وبلاگ داریم همکارمان ولکن نیست !!! حاشا و کلا که ما آدرس بدهیم ... اونم به کسی که وبکمش رو به ما نشان نمی دهد ... یعنی چه ؟؟؟

نه
با سنهای بالاتر از خودم راحت ترم ... اونا هم فهمیدن دنیا دو روزه و بخوایناز و ادا بیای همین دو روز هم رفته و هم معمولاً وقتی می خوان با کسی دوست بشن دیگه صغرا کبرا ندارن که "بخاطر بی افم عذاب وجدان دارم" یا "هدف من دوستی نیست" و هزار داستان دیگه ... دوست - دوست
ـ






جوابیه


  • دخترک این حرفا چیه ... من اگه وبلاگت رو میخونم برای اینه که نوشته هات رو دوست دارم و هیچ توقعی هم ندارم . ممنون از کامنتها

    ـ
  • 0 Comments:

    Post a Comment

    Subscribe to Post Comments [Atom]

    << Home