Thursday, April 30, 2009

آشغال





چرا اینجا ؟ چرا توی این مملکت ؟‌... اصلاً چرا توی این سیاره ؟؟؟
یعنی در این پهنای گیتی با این وسعت و میلیاردها کهکشان نمیشد من توی یک منظومه ی دیگه به دنیا میومدم ؟؟؟ یا حد اقل توی این مملکت دزد بازار نبودم . هرکی تو این مملکت به آدم سلام میکنه قضیه سلام گرگ بی طمع نیست رو روزی در پی خواهد داشت . معمولاً در دو کلمه خلاصه میشه :‌پول و س ـ س !! ـ
این ماه هم صاحبکار محترم یک ریال اضافه کار به حسابم نریختند و من عصابانی ستم بخاطر حماقت خودم که اونجا خودمو به آب و آتیش زدم ... متاسفم که من هم در این نظام اداری قاطی خواهم شد . دودره بازی ! ـ


پ.ن : جدا اگه آدم کسی رو بکشه میره جهنم ؟ ... میشه یک نفر خلافش رو به من ثابت کنه لطفا ... خیلی فوری

ـ

Sunday, April 26, 2009

اراجیف





داشتم فکر می کردم چقدر حرف دارم که بگم ولی همیشه با هرکی راجع به هرچی حرف می زنم بعداً پشیمون میشم
از این خریدارهای لوازم منزلمون بگم که یکی از یکی کلاهبردارتر ؟
از اینکه هر روز بیشتر حالم از انسانها بهم می خوره
ـ ... یک مستندی در سه سی دی دارم که داره ثابت میکنه سال 2012 سال پایان جهانه ... امیدوارم ! ـ
سریال
smallville
را کامل دنبال می‌کنم و دارم به این نتیجه می رسم که لینال لوتر می خوام باشم چون هیچوقت دوستای رویایی سوپرمن رو نخواهم یافت

ـ

Saturday, April 11, 2009

اتوبوس






حالم دیگه داره از آدمیزاد بهم می خوره
شاید هم آدمیزادی دور و برم نیست اگه نه میخوان از کسی تعریف کنن میگن طرف آدمه
شایدم خودم آدم بدی هستم به روی خودم نمیارم
ولی حداقل من وقتی می بینم یکی از دوستام حالش گرفته هست تنهاش نمیذارم برخلاف آدمایی که وقتی بگو بخند می کنم همش دور و برم هستن ولی وقتی کسل و ناراحت به روی خودشون نمیارن تا دیروز با سیریش بهم چسبیده بودن
منم از فردا ایرانی میشم ! یک ایرانی از اینا که میگن تمدن قین ساله دارن ولی هنوز یه سلام احوالپرسی ساده رو بلد نیستن . یکی از این ایرانیهای فهیم که هنوز توی پیاده رو مقل گاو سرشونو میندازن پایین انگار نه انگار به بقیه تنه میزنن . یک ایرانی مسلمان چی چی میگن ... ناب ، راستین ... از همین خزولات ولی توی اداره بجای اینکه کار مردم رو راه بندازن با زن مردم لاس میزنن یا چایی می خورن و وانمود میکنن کلی کار دارن انجام میدن . یک ایرانی صادق مثل نود و نه درصد پسرای ایرانی که تو تنها عشق منی رو روزانه به چندین نفر میگن . یک ایرانی پیرو خط آآآآآآآآآآقآآآآآآآآآآآ که دو وجب ریش دارن ولی سر صبح توی تاکسی بوی الکل دهنش برای آدم سرگیجه میاره . یک ایرانی صمیمی مثل همه دوستای با مرام ایرانی ‌... از این بامرامها که هروقت شماره خانومای مهربونو میخوان یاد دوستای قدیم می کنن . یک ایرای غیور !! که هری توی سرش میزنن هرچی حقش رو می خورن هرچی زور میگن صداش در نمیاد چون میدونه اگه حرکتی کنه ممکنه ناراحتی براش ایجاد بشه و تازه ممکنه بقیه هم که کاری نکردن استفاده ببرن برای همین کاری نمیکنه و توسری خور میمونه
...
همه دنیا اینطوری شده یا ما بخاطر این فرهنگ غنی و تمدن کهن همچین تحفه هایی شدیم ؟؟

تازگی ها پی بردم ایرانی ها چه آدم های تو سری خور و بزدلی هستن و چقدر از آدمهای خبیث حساب می برن
تمدن کهن ؟ .. گیرم پدر تو بود فاضل ! - از فضل پدر تو را چه حاصل ؟؟
هرچی هم که میشه همه استاد اون فن هستن از سیاست و ادب و فرهنگ و غیره ... همه جوره هم میخوان توی کار آدم فضولی کنن و ایده بدن ولی اگه بگی سرت توی کار خودت باشه ناراحت میشن

آره همون وعده ما بیست و دوم بهمن و جشن هسته ای و ماهواره و ججشن تحریم و الگوی مصرف


اینارو یه دانشجویی که توی اتوبوس کنارم نشسته بود داشت می نوشت ! ـ






جوابیه


  • هاله جان چیزی نمونده عاشقت بشم ، مراقب باش
    ـ
  • Wednesday, April 1, 2009

    سال سال ... دیگه چند سال ... همینه حال و احوال





    الگوی مصرف ؟ ... شماها چرا پولتونو خرج راحتی می کنین بدیم مابخوریم یا بدیم غزه !!! ـ
    یه راننده تاکسی موقع شنیدن سخنرانی ای در رادیو گفت و همه مسافرا تایید کردن

    ــــــــــــــــــ

    اعتقاد به هر چیزی حدی داره نه ؟ یعنی مثلاً من سی ساله دیگه نباید دنبال عشق بگردم ... نه اینکه نیست منظور اینکه من اینکاره نیستم ... البته ... هیچی ... این کاره هم نیستم ... ـ

    ــــــــــــــــــ

    خوبین ؟

    ـ

    ـ