روز خیلی شلوغی بود انقدر که ساعت یک نشده از سردرد داشتم می ترکیدم خبر خراب شدن پل شاپوری که جزو آثار ملی ایران هم ثبت شده همزمان با پل نیمه ساخت آزادی بهبودی که تا الان دو میلیارد تومن از جیب تهرانیها خرج برداشته بود به این علت که دید میدان آزادی را مسدود کرده بود ... دو میلیارد ... میشه هر تهرانی صد تومن اینطورا ( فانی جان چیزی میگفتی ؟) ... به همین راحتی ... کدوم بی پدری دو میلیارد تومن ما رو به همچین بهانهای تبدیل به آجرپاره کرده ؟؟؟ و در این بین مسئولین آثار باستانی خرمشهر کلاهشونو بدن بالاتر ... میخوام ازشون بپرسم کسی که از نسب یک کشور اینطور مراقبت کنه اوضاع ناموسش چجوریه ... آره خیلی حرص میخورم ... بد بعد رسید به ساعت ناهار و دیدن اینکه سربازهای ارتش این کشور چقدر گدا گشنه هستن که التماس میکنن غذای بیشتری بهشون داده بشه و بعضاّ سر یک تکه تهدیگ باهم بزن بزن و کتک کاری میکنند ... کوروش آسوده بخواب عامل وبا همچین ریده تو این مملکت که تو و انوشیروان و سلجوقی و امیر کبیر و بقیه برو بچس هم که جمع بشین نمیتونین درستش کنین !ـ و در آخر حالم از خودم وبهم میخوره که نمیدونم چرا با هر جنس مخالفی دوستی آغاز میکنیم به عشق و عاشقی میکشه و بلافاصله میشیم ملک ایشون و در نهایت مشاجره ... اه ! آخه دوستیم که دلیل نمیشه من درس و همه کارم رو بذارم کنار همش به حضرت عالی جواب بدم : یا بازخواست میکنه چرا توی اون پستت نوشتی فلان چیز حتماً منظورت من بودم یا چرا تلفنت رو جواب نمیدی یا هزار کوفت و درد دیگه که باید به یک بگو مگوی بیخود و بیجهت بکشه و خودش شروع میکنه و بعداً طلبکار هم میشه با صدای من تو رو خیلی دوست دارم ولی تو نمیفهمی !!!ـ این وسط عقیدتی ارتش هم هرچی میشه به پیوستش میگه مقام معظم رهبری فرمودن ! ای مقام معظم رهبری بزنن توی سر همتون که فقط هرچی به نفع خودتونه گوش میدین بقیه فرمایشاتشون هویج ! مگه مقام معظم رهبری - فرمانده کل قوی فرمایش نکرده بودند که اعزامیهای سال پیامبر دو ماه از خدمتشون کسر بشه ؟؟؟ هان ! اینطور فرمایشاتشون قبول نیست اما هرچی حق ماموریتش بره توی جیبتون قبوله ؟؟؟ مصیبت دیگه اینه که من مودبترین پرسنل سرهنگمون هستم و به قول همکارام هروقت میخواد جلوی مهمانهایش پز بدهد منو صدا میکنه که همه ببینن ستوانی که میگن بینقصترین احترام نظامی رو اجرا میکنه طوری که تیمسار بهش تشویقی داده یعنی چی ؟؟؟ و خب از اونجا که الکی صدا نکرده باشه یک دستور چرت و پرت هم میده - یک ماموریت غیر ممکن که یارو بگه وظیفههاش براش میمیرن ببین بی چون و چرا به حرف فرماندش عمل کرد در نتیجه امروز که مهمون داشت در کمال بیخیالی رفتم سمت بوفه پادگان و سرهنگ را به قسمت کوچکی از ارگان بدنمان مفروض کردیم و نتیجه اینکه وقتی آمدم همه خندشان گرفته بود از ضایع شدن سرهنگ جلوی دوستش که دیده بود یکی از وظیفههای ایشون با همان فرض ذکر شده گذاشته رفته هواخوری ! و طبعاً سرهنگ احضارمان فرموده و مکان هجرت پرسیدند و ما هم یک ماموریت معوقه را که ایشون گفته بود و ما پیچانده بودیم به میان آوردیم که آره بابا متاسفانه امروز یادم افتاد و به محض اینکه یادم افتاد رفتم دنبالش و طفلک کلی شرمنده شد تازه تشکر هم کرد !!! همکارمان مثل همیشه هروقت بوی دردسر و کار زیاد میآید مرخصی ساعتی میگیرد ... گفتن نداره اگه شعورش میرسید که اینکار را نمیکرد موقع ناهار همونطور که گفتم غذا همیشه کم است و برای همین من هیچوقت ناهار در پادگان نمیخورم تا هم غذاهای توی یخچالمون حیف نشه و هم سربازها دل سیر بخورن اونوقت این سرهنگمون دستور میده به راننده دوتا مهموناش هم ناهار بدین - یعنی دوتا از سربازهای خودمون گشنه بمونن ! ـ یک تصادف توی پادگان ... ـ متدهای احمقانه صدا و سیما که دیگه انقدر انرژی هستهای به خوردمون دادن که دارم بالا میارم اونم با صدای زیبای عامل وبا !!!ـ کلاً روز ... خوش گذشت
ـ
|
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home